عناوین این صفحه
-
عزتاللهی:جزو سه تیم برتر آسیا هستیم چرا به جام جهانی نرویم؟
-
جدال تاکتیک جنگ هافبک ها
-
راه رفتن روی مین
-
600 هزار دلار برای رضایتنامه میخواهند؟
-
وحید فاضلی: نساجی همیشه برایم مقدس است
-
قانون فسخ پیش پای تنها خارجی پرسپولیس
-
قهر ساعی با روح پهلوانی
-
150 دعوا و 38 دستگیری در 13 سالگی
-
لوکاکو به شهر منچستر برمیگردد؟
-
جلالی در نساجی، شاید چیزی بیشتر از تئوری تضادهای بیهوده
-
«اهلیت»، بالاتر از «مدیریت»
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
نظر شما در خصوص طراحی سایت جدید ایران ورزشی چیست؟
- عالی
- خوب
- متوسط
- ضعیف
شماره : 6677 /
۱۳۹۹ دوشنبه ۲۹ دي
به عقب برگردم، باز هم دانمارک را انتخاب میکنم
عزتاللهی:جزو سه تیم برتر آسیا هستیم چرا به جام جهانی نرویم؟
امیر اسدی @amir_asadi62
بعد از شرایطی که در بلژیک و باشگاه یوپن برای سعید عزتاللهی رخ داد، خیلیها منتظر بازگشت او به لیگ ایران بودند اما شماره شش تیم ملی تصمیم گرفت همچنان در اروپا بماند، به دانمارک برود و پیراهن باشگاه وایله را بپوشد. موضوعی که باعث شد اتفاقات مثبتی برای سعید بیفتد و او در دانمارک احیا شود. عزتاللهی بلافاصله بعد از حضور در وایله درخشش با پیراهن این تیم را آغاز کرد. او دو گل سرنوشتساز و زیبا به ثمر رساند و در نهایت و در پایان نیمفصل هم عنوان بهترین هافبک لیگ دانمارک را به دست آورد. سعید همچنین در تیم منتخب نیمفصل قرار گرفت تا نشان دهد به همان هافبکی تبدیل شده که همه انتظارش را داشتیم. او در گفت و گو با ایران ورزشی از شرایط مناسبی که در دانمارک دارد صحبت میکند و البته از تیم ملی هم برایمان میگوید.
به عنوان نخستین سؤال، با کرونا در دانمارک چه میکنید و آیا اتفاقات جدیدی در این کشور رقم خورده است؟
متأسفانه همه دنیا درگیر این بیماری بودهاند و همین مسأله زندگی مردم را تحت تأثیر قرار داد. امیدوارم راه حلی پیش بیاید که این ویروس ریشهکن شود و مردم در کنار هم زندگی کنند. رشد ابتلای افراد به بیماری در دانمارک نیز دو ماه رو به افزایش بود و چند روزی است که تزریق واکسن را در این کشور آغاز کردهاند. ما هم در حال حاضر در اردوی تدارکاتی هستیم و دو جلسه در روز و حتی بعضی روزها سه جلسه تمرین میکنیم.
میخواهیم درباره عنوانی که در دانمارک به دست آوردی، صحبت کنی. تو در پایان نیمفصل مسابقات، هم در تیم منتخب قرار گرفتی و هم عنوان بهترین هافبک را کسب کردی. چه حسی نسبت به این اتفاق داری؟
همیشه وقتی به تیم جدید میروی فضای جدیدی را تجربه میکنی. در شروع کار خیلی سخت است که با محیط جدید و بازیکنان جدید وفق پیدا کنی. از طرفی سیستم باشگاه هم با باشگاههای دیگر متفاوت است. من با توجه به پیشنهادهای بهتری که بخصوص از نظر مالی نسبت به دانمارک داشتم، با توجه به هدفم دوست داشتم در فوتبال اروپا راهم را ادامه بدهم. به فضای جدیدی احتیاج داشتم که در آن به من اعتماد وجود داشته باشد که خوشبختانه با انتخاب وایله توانستم نیمفصل خیلی خوبی داشته باشم و به عنوان بهترین هافبک لیگ دانمارک انتخاب شوم و در تیم منتخب نیمفصل قرار بگیرم. امیدوارم بتوانم در ادامه مسیر هم برای نیمفصل دوم که حدود یک ماه دیگر شروع میشود همین روند را ادامه بدهم و پلههای موفقیت را طی کنم.
اما قبول داری که بازیکنان حاضر در پست هافبک دفاعی کمی مظلوم واقع میشوند و اگر گلی به ثمر نرسانند کمتر مورد توجه قرار میگیرند؟
صددرصد همینطور است. ما بازیکنان خوبی در پست هافبک دفاعی داریم ولی خیلی به این پست توجه نمیشود. شاید اگر من هم دو گل در لیگ دانمارک نزده بودم، عملکردم چندان به چشم نمیآمد. به همین دلیل دوست دارم بازیها آنالیز شود و بازیکنان حاضر در پست هافبک دفاعی هم بیشتر مورد توجه باشند و زیر ذرهبین قرار بگیرند.
بعد از اینکه به پیشنهادهای ایرانیات جواب منفی دادی و به وایله دانمارک رفتی، خیلیها از تو انتقاد کردند که این چه انتخابی بود. اگر به گذشته برگردی بازهم لیگ دانمارک را انتخاب میکنی؟
قطعاً اگر به گذشته برگردم، وایله و لیگ دانمارک را انتخاب میکنم. لیگ دانمارک همواره در اروپا مورد توجه بوده است و خیلی از باشگاههای بزرگ استعدادیابهای خود را برای انتخاب بازیکنان جوان به این کشور میفرستند. اتفاقاً یکی از اهداف من هم همین بود که لیگ دانمارک را انتخاب کردم. امیدوارم با یک عملکرد خوب در طول فصل بتوانم به این هدف برسم و با تلاش بیشتر به یک باشگاه بهتر منتقل شوم.
تو از لیگ قطر هم پیشنهادهایی دریافت کردی اما علاقهمند بودی در اروپا بمانی. چرا دوست نداری به لیگ ستارگان بروی؟
یک سؤال از شما دارم. به نظر شما استعدادیابها وقت میگذارند لیگ ایران را دنبال کنند؟ هیچ موقع این کار را نمیکنند و استعدادها تنها در مسابقات ملی و آسیایی میتوانند خودشان را نشان بدهند. متأسفانه فوتبال قطر در این سالهای اخیر خیلی از بازیکنان بااستعداد ما را جذب کرده که شاید یکی از دلایل حضور بازیکنان ایرانی در قطر، مسائل مالی است. چه بسا بازیکنانی که در این سالها فوتبال قطر را انتخاب کردند، میتوانستند در فوتبال اروپا این پلهها را طی کنند. به عنوان نمونه مربی ریو آوه با شناختی که از مهدی طارمی در جام جهانی داشت و با مشاورههایی که ازکارلوس کیروش گرفته بود، او را انتخاب کرد، وگرنه مهدی طارمی به خاطر حضور در فوتبال قطر انتخاب نشد و به خاطر درخشش در تیم ملی با لیاقت به فوتبال اروپا منتقل شد. من اما با توجه به سن و سالی که دارم، دوست داشتم در فوتبال اروپا بمانم و همچنان بخت خودم را در این بخش امتحان کنم. امیدوارم بتوانم به هدفم برسم و در نیمفصل دوم لیگ دانمارک هم بازیهای خوبی ارائه بدهم.
در نقل و انتقالات نیمفصل پیشنهادی از لیگ دانمارک یا کشورهای دیگر دریافت کردی؟
چون با باشگاه قرارداد دارم، اگر پیشنهادی باشد تیمها با مدیران وایله صحبت میکنند. به همین دلیل در جریان پیشنهادها نیستم و البته علاقهمندم تا در این تیم دانمارکی بمانم و فصل را با اتفاقاتی خوب به پایان ببرم.
کمی هم درباره تیم ملی صحبت کنیم. با توجه به شرایطی که در جدول داریم و البته آمادگی نسبتاً بالایی که عراق و بحرین تجربه میکنند، چقدر امیدواری که برای سومین بار متوالی تیم ملی به جام جهانی صعود کند؟
متأسفانه بعد از جدایی کارلوس کیروش، تیم ملی یک مقطع بد را تجربه کرد و الان هم مجبوریم با استرس به بازیهای آینده نگاه کنیم. خوشبختانه با حضور دراگان اسکوچیچ و کادر فنیشان، فضای جدیدی در تیم ملی ایجاد شده و همه امید داریم که به موفقیت برسیم. با بازیکنانی که در اختیار داریم، به جرأت میگویم که جزو سه تیم برتر آسیا هستیم و این پتانسیل را داریم که به جام جهانی برسیم. حالا این بازیکنان خوب و استعدادها را باید وارد کار کنیم، هماهنگیهای تیمی به وجود بیاید و روی چهار بازی آینده تمرکز کنیم. باید تمام وجودمان را برای تیم ملی بگذاریم تا به دور بعد برسیم. برای مرحله بعد هم باید با برنامهریزی درست بتوانیم راهمان را برای صعود به جام جهانی هموار کنیم.
فکر میکنی برای صعود به چه شاخصهای نیاز داریم که در دوران مربی قبلی وجود نداشت؟
برای صعود به جام جهانی باید ابتدا آن اعتماد به نفس و حس پیروزی که همیشه در وجود تیم ملی بود را برگردانیم. بعد از آقای کیروش این حس را از دست دادیم ولی با وجود آقای اسکوچیچ و روحیات او آن حس جنگندگی و خودباوری به تیم بازگشته است و مطمئنم با تمام احترامی که برای بحرین و عراق قائلم، فکر نمیکنم بتوانند از ما امتیازی کسب کنند. بنابراین خیلی امیدوارم در بازیهای باقیمانده بتوانیم امتیازهای لازم را به دست بیاوریم و به دور بعد صعود کنیم.
چند روز قبل لیست بهترین بازیکنان سال فوتبال آسیا منتشر شد که باز هم سون هیونگ مین کرهای توانست عنوان نخست را به خود اختصاص بدهد. میخواهم نظرت را در این باره بدانم و اینکه چرا هیچیک از بازیکنان ایرانی طی سالهای اخیر موفق نشدهاند عنوان مرد سال فوتبال آسیا را به دست بیاورند؟ ایراد کار کجاست؟
حقیقتاً من نتیجه انتخابات را ندیدم چون همیشه آن مراسمی که در مالزی برگزار میکردند را میدیدیم. حالا هم اگر رسانههای معتبر چنین انتخابی انجام دادهاند، باید به رأی آنها احترام گذاشت. فکر میکنم سون با توجه به عملکردی که در تاتنهام از خود به جا گذاشته، حقش است مرد سال آسیا باشد. او در یکی از بهترین تیمهای دنیا بازی میکند و یکی از مهرههای اصلی آن تیم است. تاتنهام خیلی به سون وابسته است و به راحتی نمیتوان از نقش او گذشت. ما هم اگر بخواهیم یک روزی میان بهترینهای آسیا نماینده داشته باشیم، خیلی کارها باید انجام بدهیم که قطعاً در کوتاهمدت نمیتوان به این هدف رسید. بازیکنانی که میآیند و بهترین میشوند، قطعاً کشورهایشان برنامه بلندمدت برای آنها داشتهاند و الان دارند به نتیجه میرسند. این برمیگردد به برنامهریزی کشورها، بها دادن به استعدادهایی که دارند و نشان دادن مسیر درست به آنها. البته ما آنقدر پتانسیل در ایران داریم که کسب عنوان بهترین بازیکن آسیا دور از دسترسمان نخواهد بود.
درباره انتخابات فدراسیون فوتبال هم صحبت کنیم. آیا موافق حضور بازیکنان سابق فوتبال ایران در بدنه مدیریتی هستی و فکر میکنی آیا امثال علی کریمی میتوانند در این مسیر موفق باشند؟
قطعاً افرادی که خودشان در فوتبال تأثیرگذار بوده و سرد و گرم چشیده هستند، از تجارب خودشان میتوانند استفاده کنند. امیدوارم با حضور افرادی که الان ثبت نام میکنند، انتخابات سالم و منظم برگزار شود و هر کسی که به دیدگاه رأیدهندهها نزدیک باشد، انتخاب شود.
جدال تاکتیک جنگ هافبک ها
پرسپولیس - فولاد ، یک استقلال - پرسپولیس دوباره است
مچاندازی یحیای آسیایی و جواد لالیگایی!
یادداشت
احسان محمدی
جواد نکونام را کنار زمین فوتبال با چه تصویری به یاد میآورید؟ خوشپوش، بدون اضافه وزن و در حال اعتراض به داور! او در این مدت از نساجی تا فولاد خودش را مثل دوران بازی کردن به عنوان یک سختکوشِ سیریناپذیر نشان داده است. کسی که راضی نمیشود. خیلی زود با فولاد توانست سهمیه آسیایی بگیرد. او را یک کپی ایرانی از کارلوس کیروش میدانند. نه فقط سبک بازی محافظهکارانه و دفاعی تیمش بلکه هیاهوهای کنار زمین و جنجالهایی که خلق میکند را نسخهبرداری از روی دست سرمربی سابقش در تیم ملی قلمداد میکنند. اینکه چقدر این قضاوت درست است و چه اندازه اغراقآمیز چیزی است که شاید یک روز خودش شفاف در موردش حرف زد.
او با آنکه مدت کوتاهی برای استقلال بازی کرد و هواداران این تیم لقب «جواد لالیگایی» را تقدیمش کردند اما بعید است درحافظه استقلالیها نقش ماندگاری زده باشد. با این همه کمتر کسی شک دارد که جواد نکونام مشتاق نشستن روی نیمکت استقلال است و دیر یا زود این اتفاق میافتد. برای همین خودش هم هر از چندگاهی حرفی میزند و کُری میخواند تا برای هواداران استقلال دلبری کند. دیدار پرسپولیس - فولاد از این منظر یک استقلال - پرسپولیس دوباره است. نشستن مهدی هاشمینسب روی نیمکت هم ادویه بازی است. او بعد از آنکه فرشاد احمدزاده به استقلال گل منجر به شکست را زد، حتی از روی نیمکت بلند نشد و شادی نکرد. این دیدار برای یحیی گلمحمدی و هواداران پرسپولیس چیزی فراتر از یک بازی سه امتیازی است چون از همین حالا میشود حدس زد که نکونام جملات گزندهای را آماده کرده است. چه ببرد، چه ببازد یا چه مساوی شود. یحیی گلمحمدی بعد از بازی با استقلال وارد جنجالی بیفایده شد. حق دارد از رسولپناه و آن ادبیات چرکاش شاکی باشد اما بیان آن جملات بعد از نمایشی درخشان مقابل استقلال چه سودی داشت جز اینکه تیم را وارد حاشیه کرد؟
بازی با استقلال یک بار دیگر به یحیی اعتبار تازهای به عنوان باهوش بخشید، کسی که تاکتیک و مهرهچینی و بازیخوانی بلد است و هواداران را یک بار دیگر به آینده امیدوار کرد اما هیچکدام از این حرفها جای سه امتیاز بازی را نمیگیرد. یحیی مدتهاست با پرسپولیس رنگ بُرد را ندیده است، او هر چقدر هم تیمش فوتبال را زیبا بازی کند و موقعیت بسازد و موقعیتها را از روی شکمسیری هدر بدهد، باز هم در انتهای فصل امتیازها را میشمارند. این بازی برای گلمحمدی و پرسپولیس مثل یک پیچ مهم در مسابقه فرمول یک است، جایی که اگر هوشمندی به خرج بدهد میتواند با هنرمندی خودش را به رقبای پیشرو جلو کند یا با یک غفلت واژگون شود و رد شدن حریفان را از خط پایان نگاه کند.
پرسپولیس-فولاد یک بازی شش امتیازی است. تیم یحیی گلمحمدی اندازه کافی امتیاز هدر داده است.
راه رفتن روی مین
معمای آینده نیمکت استقلال در آستانه بازی با تراکتور
همه چیز در دست فکری است
نگاه
آرمن ساروخانیان @armen7791
شیرینی گل تساوی مهدی قایدی در دربی برای محمود فکری دوام زیادی نداشت. شاید او تصور میکرد که با نباختن به رقیب سنتی از انتقادات در امان خواهد بود، ولی نمایش ضعیف استقلال چیزی نبود که هواداران، رسانهها و پیشکسوتان به سادگی از آن بگذرند.
در روزهای گذشته چند نفر از بازیکنان سابق استقلال مثل پرویز برومند، آتیلا حجازی و سیاوش اکبرپور، انتقادات تندی علیه فکری داشتند و به مشکلات فنی آشکار بازیهای اخیر اشاره کردند.
استقلال در جدول وضعیت خوبی دارد، ولی آنچه توقعات را بالا برده نمایش خوب فصل گذشته با استراماچونی است. مربی ایتالیایی فوتبالی هجومی بازی میکرد، به بردهای پرگلی رسید و توانسته بود از همین تیم بهترین بازدهی را بگیرد. نگرانی دیگر درباره تیم فکری این است که بدون برطرف کردن این ایرادها روند نتایج خوب دیر یا زود متوقف شود.
اگر استقلال در نیمه هجومی مهرههای قابل اتکایی دارد، اوضاع در بخش دفاعی بحرانی به نظر میرسد. استقلال پیش از دربی توانست گل گهر و آلومینیوم را ببرد، ولی در همان دو بازی هم موقعیتهای زیادی به حریف داد. مهاجمان این دو تیم بارها به محوطه جریمه استقلال رسیدند و بدون درخشش مظاهری رسیدن به سه امتیاز تقریباً غیرممکن میشد.
نیمه دوم بازی با پرسپولیس اوج آشفتگی خط دفاع استقلال بود. در شروع نیمه دوم روی هر توپ سادهای دروازه مظاهری تهدید میشد و آنها خوششانس بودند که در نهایت به یک امتیاز رسیدند.
فکری یک هفته فرصت داشت که ضعف محسوس قلب دفاع تیمش را برطرف کند و در روزهای گذشته شنیده میشد که میخواهد غلامی و حتی مرادمند را در بازی امروز با تراکتور نیمکتنشین کند. دست او برای جابهجایی در تمام خطوط باز است و شاید این تغییرات کمک کند که استقلال به استحکام دفاعی بهتری برسد، ولی اگر تزلزل در این نقطه حیاتی ادامه داشته باشد، خوششانسیها دیر یا زود به پایان میرسد.
اختلافات اخیر فکری با بازیکنان تیم مورد دیگری است که میتواند دردسر تازهای برایش بسازد و عمر مربیگریاش در استقلال را کوتاه کند. سوای مباحث فنی، موفقیت هر تیمی در درازمدت به رابطه خوب کادر فنی و بازیکنان بستگی دارد. در همین حال شایعه تأییدنشده مذاکره باشگاه با سایر گزینههای مربیگری، بحث ماندن فکری روی نیمکت استقلال را داغتر کرده است. بعد از نمایش ضعیف دربی این بحث یک بار دیگر مطرح شد که آیا فکری میتواند تا پایان فصل در این پست باقی بماند؟ هرچند شایعات بحث تغییر سرمربی استقلال را دوباره مطرح کرده، ولی بدون در نظر گرفتن آنچه مدیران باشگاه در ذهن دارند، همه چیز هنوز در دستان فکری است. او اگر بتواند سطح تیمش را ارتقا بدهد هیچکس نمیتواند شغلش را از او بگیرد، ولی اگر استقلال در بازیهای بعدی هم شکننده باشد، باشگاه مجبور است به فکر گزینههای جدید باشد.
استقبال پرسپولیس از بازگشت احتمالی ترابی
600 هزار دلار برای رضایتنامه میخواهند؟
رسانه معتبر استاد الدوحه قطر روز شنبه خبر از کنار گذاشتن ترابی از العربی داد و نوشت یوسف المساکنی تونسی که چند سال در الدحیل بازی میکرد، جانشین ترابی در این تیم میشود.بعد از این خبر که البته العربی حداقل تا دیروز نه تأییدش کرده بود نه تکذیب، شایعات درباره بازگشت این بازیکن به پرسپولیس زیاد شد.در عین حال گفته میشود باشگاه العربی تنها در شرایطی با جدایی ترابی به مقصد پرسپولیس موافقت خواهد کرد که باشگاه جدید او حاضر به پرداخت پول رضایتنامه این بازیکن شود.
العربی حاضر نیست ترابی را به صورت قرضی به تیم دیگری بدهد و هر تیمی که این بازیکن را بخواهد باید برای رضایتنامه او ۶۰۰ هزار دلار پرداخت کند که طبیعتاً از عهده پرسپولیس برنمیآید.با اینکه برخی از هواداران پرسپولیس از این بازیکن مثل بقیه ستارههای جدا شده ناراحتند اما هم کادر فنی هم هواداران دوست دارند دوباره این بازیکن را در اختیار داشته باشند و عنصر خلاقیت در تیم بالاتر برود. در این خصوص صحبتهای دیروز حمید مطهری نشان میدهد کادر فنی پرسپولیس چقدر از بازگشت ترابی استقبال میکنند: اینکه ترابی به لحاظ اخلاقی و فنی بازیکن توانمندی است، شکی نیست. ما خیلی خوب زوایای نقلوانتقالات را رصد میکنیم، ولی ما فعلاً هفته نهم هستیم. انشاءالله با مدیریت و کادر فنی هماهنگ میکنیم در پستهایی که نیاز داریم بخصوص خط حمله تقویت شویم. ما تیم خوبی هستیم، ولی میدانیم باید تقویت شویم. باید قرارداد ترابی را در قطر ببینیم چطور است و انشاءالله اقدامات لازم را به موقع انجام خواهیم داد.
ترابی که فصل قبل بهترین و مؤثرترین بازیکن پرسپولیس بود، در العربی قطر اصلاً خوششانس نبود و با یکی، دو مصدومیت سخت شرایط خوبی در تیمش پیدا نکرد و حالا در آستانه جدایی از العربی است.
هیچ برنامهای برای دستیاری ندارم
وحید فاضلی: نساجی همیشه برایم مقدس است
گفت و گو
سمیرا شیرمردی
نساجی مازندران پیش از شروع فصل دچار تغییر اجباری در کادرفنیاش شد و با رفتن محمود فکری به استقلال، وحید فاضلی به عنوان سرمربی جدید انتخاب و معرفی شد. فاضلی خیلی خوب کارش را شروع کرد و توانست در هفتههای ابتدایی لیگ، نتایج خوبی به دست بیاورد اما در ادامه شرایط سخت شد و دیگر از آن نتایج خوب خبری نشد. این مسأله باعث شد بحث تغییر و تحول در کادرفنی قرمزپوشان مازندرانی به گوش برسد که در نهایت بعد از بازی با ماشینسازی این اتفاق افتاد. به این ترتیب وحید فاضلی بعد از بازی با ماشینسازی از بازیکنانش خداحافظی کرد و جدا شد که خیلی زود هم مجید جلالی به عنوان سرمربی جدید نساجی انتخاب و معرفی شد. فاضلی که روزهای متفاوتی با نساجی تجربه کرد، درباره اتفاقات پیش آمده و دلیل جداییاش توضیحات جالبی دارد.
جدایی از نساجی خیلی عجیب نبود اما تصور میشد بعد از باخت این اتفاق بیفتد اما تساوی خانگی مقابل ماشینسازی باعث شد از این تیم جدا شوید. خودتان استعفا دادید یا اینکه برکنار شدید؟
توافق دوجانبه بود چون دیدیم شرایط برای همکاری مهیا نیست.
یعنی قبل از بازی صحبت شده بود اگر نساجی نتوانست پیروز شود، جدا شوید؟
نه، به این صورت نبود. به هر حال شرایط برای ادامه همکاری مهیا نبود. به من گفته بودند تا نیمفصل میمانی اما شرایط مهیا نبود و جدا شدیم که به تصمیم باشگاه احترام میگذارم.
اینکه میگویید به تصمیم باشگاه احترام میگذارید یعنی اینکه جدایی تصمیم باشگاه بود.
بله، حتماً به این صورت بود.
در کل نساجی خوب بازی میکرد اما نتایج خوبی نگرفت که این منجر به جداییتان شد.
من یک بار قبلاً هم گفتم خیلی به شانس اعتقاد نداشتم اما الان اعتقاد کامل دارم. ما در خلق موقعیت عالی بودیم و اجازه خلق موقعیت به حریف نمیدادیم اما حریف با یک موقعیت به گل میرسید و شرایط برای ما سخت میشد. ما تنوع تاکتیکی هم داشتیم. مثلاً مقابل فولاد بازی مستقیم انجام دادیم اما مقابل صنعتنفت رو به فوتبال مالکانه آوردیم. در این بازی ۶۱۰ پاس داشتیم که عالی بود.
یکی از بدشانسیهای بزرگ نساجی در بازیهای اخیر اشتباهات داوری بود که امتیازات زیادی را از تیمتان گرفت.
دیگر کار برای من در نساجی تمام شده و از جامعه داوری تشکر میکنم اما ما واقعاً از این مسأله آسیب دیدیم. ۵ امتیاز قطعی بود که کمیته داوران به خاطر آن عذرخواهی کرد و امتیازات دیگری هم بود. من از همه داوران به جز آن داوری که گفتم تا آخر عمر نمیبخشم، تشکر میکنم.
اول فصل وقتی با شما صحبت میکردیم خیلی امیدوار به روزهای خوب برای نساجی بودید اما ظاهراً پیشبینی یکسری مسائل مثل اشتباهات داوری و بدشانسی را نمیکردید.
متأسفانه همینطور است. ما شروع خوبی داشتیم و از ۴ هفته اول، ۷ امتیاز کسب کردیم. اگر با همان روند جلو میرفتیم الان در بدترین حالت باید ۱۵ امتیاز میگرفتیم. وقتی با بچههای تیم صحبت میکردیم نگاهمان کسب سهمیه آسیا بود اما بعد از بازی با پرسپولیس که لغو شد و بازی با سپاهان که گل خوردیم، خوب مدیریت نشدیم. برنامه بازیها عوض شد. ۵ روز، ۵ روز بازی داشتیم و به لحاظ نفری در مضیقه بودیم که این مسأله باعث شد وارد بحران شویم. استرس و فشار روانی باعث شد شرایط به این صورت شود. در واقع مسائلی به ما ضربه زد که پیشبینی نمیکردیم. مثلاً فکر نمیکردیم بازیمان با پرسپولیس لغو شود یا اینکه برنامه تغییر کند و خیلی مسائل دیگر. قبول دارم نتایج بد شد اما بازیکنان خیلی تلاش میکردند. این در حالی بود که شاکله اصلی تیممان قراردادهای ۲۰۰، ۳۰۰ میلیون تومانی داشتند. وقتی هم قرارداد به این صورت است احتمال به مشکل خوردن هم وجود دارد.
یعنی نفرات اصلی نساجی قرارداد ۲۰۰ و ۳۰۰ میلیونی دارند؟!
شاکله اصلی تیم به این صورت بود. باز هم میگویم واقعاً بازیکنان تلاش ستودنی و انگیزه زیادی داشتند اما بدشانس بودیم. تشکر میکنم از همه آنها. در این مدت ارتباط عاطفی خوبی هم بینمان برقرار شد. حالا که از نساجی جدا شدم تنها ناراحتیام این است که از این بازیکنان جدا شدم. امیدوارم نساجی با این نفرات نتایج خوبی کسب کند و در ادامه راه موفق باشد.
جالب است که اکثر بازیکنان بعد از جداییتان استوری گذاشتند و از شما تشکر کردند.
لطف دارند. خدا شاهد است در این چند روز هیچ تماسی با هم نداشتیم و این مسأله به صورت خودجوش بوده. امیدوارم تمرکزشان روی بازیهای آینده باشد و بتوانند موفقیتهای زیادی کسب کنند. من ۳ دوره در نساجی حضور داشتم و این تیم همیشه برای من مقدس است.
در چند هفته اخیر هر وقت نساجی نتیجه نمیگرفت، نام مربیان مختلف از جمله مجید جلالی برای جانشینی شما مطرح میشد. این مسأله روی کارتان تأثیر منفی نمیگذاشت یا اینکه به شما استرس وارد کند؟
به من استرس وارد نمیکرد اما شاید روی تیم تأثیر گذاشته باشد.
این مسأله نشان میداد باشگاه با گزینههای دیگر در حال مذاکره است.
به هر حال باشگاه مختار است تصمیم بگیرد که من هم احترام میگذارم. اعضای باشگاه نساجی، انسانهای واقعاً خوبی هستند و بهتر است بگویم به معنای واقعی انسان هستند که از همه آنها تشکر میکنم. از آقای حدادیان و اعضای هیأت مدیره که همیشه پشت من بودند سپاسگزارم. من آقای حدادیان را یک دوست و انسان شریف برای خودم میدانم و برایشان آرزوی موفقیت دارم.
اما از خیلی وقت پیش این حرف و حدیثها در مورد تغییرات کادرفنی شروع شد که باشگاه هم واکنشی به آن نداشت.
بله، از هفته پنجم، ششم و بعد از بازی سپاهان و رفسنجان زمزمههای تغییر مربی به وجود آمد و اسم مربیان مختلف به گوش میرسید که به گونهای اولتیماتوم غیرمستقیم بود. این مسائل به لحاظ روحی و روانی به بدنه تیم ضربه زد. مخصوصاً از هفته ششم که گمانهزنیها برای جانشینی بیشتر شد، باشگاه باید محکم حمایت میکرد اما این مسأله اواخر پیش آمد که کار از کار گذشته بود.
قبل از بازی با ماشینسازی خبر رسید میثم بائو به کادرفنی نساجی اضافه شد. این مسأله با تصمیم شما بود یا باشگاه؟
اول فصل میثم با من صحبت کرده بود و دوست داشتیم با هم کار کنیم. در نهایت برای ایمان مبعلی مشکل خانوادگی پیش آمد که با میثم تماس گرفتم و آمد. میثم جوان مستعد و باهوشی است که آینده خوبی هم در مربیگری دارد.
چرا زودتر نخواستید بائو به تیم اضافه شود؟
شرایط مهیا نبود. در واقع تعداد نفرات کادرفنی زیاد بود و نمیتوانستیم نفر جدید اضافه کنیم.
اکثر دستیارانتان هم تجربه چندانی نداشتند.
به هر حال کمک کردند. الان تیمهای بزرگ هم به لحاظ دستیار مشکل دارند.
درست است که میگویند قرار است باز هم دستیار محمود فکری شوید؟
الان هیچ تصمیمی برای دستیار شدن ندارم. در یکی، دو روز گذشته از یکی، دو تیم پیشنهاد آمده که باید ببینم شرایط به چه صورت خواهد شد.
یعنی اینکه دیگر نمیخواهید دستیار باشید؟
هیچ برنامهای برای دستیاری ندارم. درست است که شاید عامه مردم بگویند خوب نتیجه نگرفتیم اما جامعه فوتبال متوجه شدند چه اتفاقاتی رخ داد که نتوانستیم نتیجه بگیریم. در واقع یکسری اتفاقات اجازه نداد نتایج خوب بگیریم اما نوع فوتبالی که بازی کردیم عالی بود و فوتبالیها متوجه این مسأله شدند.
یکی از مشکلاتی که تیمتان در این مدت داشت، گلزنی بود که اگر حل میشد شاید شرایط نساجی بهتر میشد.
مشکل گلزنی تیم ما از هفتههای اول بود. ما در هفته سوم مقابل سایپا موقعیتهای زیادی داشتیم اما نتوانستیم از آنها بهره ببریم. در بازی با تراکتور هم همینطور. متأسفانه این مشکل از همان هفتههای اول همراهمان بود.
یعنی نمیتوانستید آن را برطرف کنید؟
با جابهجاییهای درون تیمی سعی کردیم اما نشد. بضاعت تیمی ما اینجوری بود و با مشکل مواجه بودیم. البته بقیه بازیکنان خیلی تلاش میکردند و خواسته قلبیشان این بود که گل بزنند و ببریم اما بدشانس بودیم.
در این مدت واکنش هواداران به نتایج چطور بود؟
هواداران همیشه ولینعمت ما مربیان و بازیکنان هستند. بعضی وقتها ناراحت شدند که به آنها حق میدهم. باید بگویم همه اعضای نساجی با تمام وجود کار کردیم و هیچ کم و کاستی نگذاشتیم. امیدوارم نساجی موفق باشد و این هواداران در ادامه راه خوشحال باشند. واقعاً حال بد هواداران، من را ناراحت میکرد.
این روزها بحث انتخابات فدراسیون فوتبال خیلی داغ است. چه نظری در مورد حضور علی کریمی در انتخابات دارید؟
من احساس میکنم از بدنه فوتبال بیایند وضعیت بهتر میشود.
قانون فسخ پیش پای تنها خارجی پرسپولیس
در شرایطی که رادوشویچ از قرارداد این فصل خود درصدی دریافت نکرده طی نامهای از باشگاه خواسته زودتر از توافقی که با باشگاه کرده بودند، پول بگیرد و به باشگاه 15 روز وقت داده وگرنه احتمالاً قراردادش را به صورت یکطرفه فسخ خواهد کرد و ظاهراً مطابق قانون میتواند این اقدام را انجام دهد.ظاهراً بعد از روی کار آمدن سمیعی ۶۱ هزار دلار از مطالبات قبلی این بازیکن پرداخت و قرار شده قسط اول مربوط به مطالبات این بازیکن در تاریخ 7 فروردین ۱۴۰۰ پرداخت شود. ابراهیم شکوری با تأیید این مسأله گفته: ما به تعهد و توافقمان پایبند هستیم و طبق صحبتهایی که با رادو داشتیم، سعی داریم شرایط را به شکلی آماده کنیم که با توجه به تعهدات قراردادیاش در تیم ما حضور داشته باشد. امیدواریم این اتفاق بیفتد و همچنان بتوانیم همکاریمان را ادامه بدهیم.
وی درباره فرصت ۱۵ روزه رادوشویچ به پرسپولیس گفت: با وی توافق کردیم و قرار شد ابتدا مبلغ باقیمانده از قرارداد فصل قبلش را پرداخت کنیم که این اتفاق در زمان اعلام شده رخ داده است. دومین قسط هم طبق توافق و نامهای که به وی برای حضور در ایران داده بودیم، 3-2 ماه دیگر است و سعی داریم طبق توافق این اتفاق رخ بدهد زیرا علاقهمند به ادامه حضور رادو در پرسپولیس هستیم.حمید مطهری هم درباره مشکل رادو با باشگاه و شایعاتی که مبنی بر جدایی او به گوش میرسد، گفت: رادو یک بازیکن حرفهای و کاملاً در اختیار تیم است و هیچ مشکلی بین کادر فنی و او وجود ندارد. سخنگوی باشگاه در مورد او صحبت کرده است. فکر نمیکنم این بازیکن مشکلی با مدیریت داشته باشد. همیشه بحثهای مالی بوده و امیدوارم این هم حل شود و مشکل خاصی نیست.
تکواندو و حاشیهای که قهرمان المپیک را به زیر کشید
قهر ساعی با روح پهلوانی
سوژه
محسن وظیفه
چند روزی از ماجرای جنجالی هادی ساعی در لیگ برتر تکواندو میگذرد اما هنوز این اتفاق بحث روز تکواندو است. مهمترین موضوع درباره رفتاری که ساعی از خودش در برخورد با یکی از مسئولان سازمان لیگ نشان داد، از دو زاویه قابل بررسی است؛ اول اینکه، چرا باید فردی در سطح و کلاس هادی ساعی که پر افتخارترین ورزشکار تاریخ ایران و دارای تجربه بسیار زیاد به واسطه حضور در میادین مهم بینالمللی و فعالیتهای سیاسی است، چنین رفتاری از خودش نشان بدهد و دومی هم مربوط به فدراسیون تکواندو است که در کمتر از ۲۴ ساعت به این ماجرا واکنش نشان داد و حکم به محرومیت یکساله هادی ساعی داد. حکمی که با ابهامهای زیادی روبهرو است و معلوم نیست که در فاصله اندک چطور همه جوانب را سنجیده است؟
ساعی در حال حاضر پرافتخارترین ورزشکار تاریخ ایران است و رفتار فعلی او میتواند یک اتفاق مهم باشد. کسی که ادعای رسیدن به صندلیهای مدیریتی را در ورزش ایران دارد اما حالا در یک ماجرای ساده و کم اهمیت غرق در بحران شده است. همین جا یک سؤال مهم وجود دارد که اگر او رئیس فدراسیون شود و با انتقادات تندی روبهرو شود، شبیه به آنچه که بعد از المپیک ریو برای محمد پولادگر پیش آمد، چه واکنشی از خودش نشان خواهد داد؟ با همین اتفاق ساده میتوان به آینده مدیریتی ساعی هم شک کرد. کسی که مدیر تیمهای ملی است و همچنین چندین سال حضور در شورای شهر تهران را هم در کارنامه دارد. چرا او با این همه تجربه و سابقه نتواند خودش را کنترل کند و از کنار یک ماجرای ساده بگذرد تا به بحران تبدیل نشود؟ بحرانی که به این سادگیها دست از سر ساعی بر نمیدارد و او حالا حالاها باید با این حاشیه کنار بیاید.
فارغ از اینکه ساعی مقصر بوده یا فرد دیگری، او کاری با خودش کرد که دیگر کمتر کسی میتواند رفتارهای خوب و انساندوستانه او را به یاد بیاورد. حالا برای چه کسی اهمیت دارد که او مدال طلای المپیکش را در زلزله بم به حراج گذاشت؟ او با یک سیلی سالها زحماتش در عرصه ملی و قهرمانی و افتخارآفرینی برای ورزش ایران را از بین برد و در واقع باید گفت ضربهای که ساعی به خودش زد، به این زودیها قابل جبران نیست.
این واکنش هادی ساعی یک بار دیگر ثابت کرد که چرا بعد از گذشت ۵۳ سال از درگذشت تختی، هنوز نامش زنده است. تختی که وقتی برای اولین بار قهرمان جهان شد، در بازگشت از مسابقات جهانی در پاسخ به اینکه چه احساسی دارد؛ گفت وقتی روی سکوی قهرمانی بودم و خواستند مدال را بر گردنم بیندازند، گردنم را خم کردم و تازه اینجا بود که فهمیدم که هر چقدر موفقیتهایم بیشتر باشد، باید بیشتر خم شوم و از این پس افتادهتر و
سر به زیرتر باشیم.
حال باید جستوجو کرد و دید که این خصلت در کدام یک از قهرمانان المپیکی ایران است و کدامشان فکر میکنند که باید با بیشتر شدن مدالهایشان افتادهتر باشند؟ در ماجرای ساعی اصلاً موضوع این نیست که چه کسی مقصر است، بلکه موضوع مهم این است که چرا شخصیتی در حد هادی ساعی نتواند، رفتارش را کنترل کند. کسی که علاوه بر اینکه در عرصه قهرمانی پرافتخارترین بود ، یکی از سرمایههای مدیریتی ورزش ایران نیز محسوب میشود. آنچه که در روز برگزاری مسابقات لیگ برتر تکواندو رخ داد، میتواند یک درس مهم برای ورزش ایران باشد که چه برنامهای برای حفظ قهرمانان خود دارد؟
در راستای همین موضوع میتوان به رفتار فدراسیون تکواندو پرداخت که در کمتر از ۲۴ ساعت اقدام به صدور حکم کرد و ساعی را که مدیر تیمهای ملی است، یک سال محروم کرد. فدراسیون تکواندو برای صدور این حکم چه مسائلی را مد نظر قرار داد؟ آیا همه جوانب مورد بررسی قرار گرفت و آیا ساعی فرصت دفاع از خودش را پیدا کرد؟ فدراسیون تکواندو ظاهراً میخواسته با همین حکم محرومیت یکساله، ماجرا را از سر خود باز کرده باشد؛ وگرنه چطور میتوان با این حکم هم ساعی را یکسال محروم کرد و هم او را به عنوان مدیر تیمهای ملی حفظ کرد؟ این نوع برخورد فدراسیون تکواندو نشان داد که به هیچ عنوان به دنبال ریشهیابی این ماجرا نبوده است و همین میتواند یک هشدار جدی برای این ورزش باشد که در آینده نیز از این اتفاقات باز هم رخ بدهد.
150 دعوا و 38 دستگیری در 13 سالگی
مایک تایسون فاش کرد در دوران نوجوانی و جوانی در دهه 80 میلادی حدود 150بار درگیری خیابانی در بروکلین داشته که او را برای دوران حرفهای بوکس آماده کرده است. معروف است که «مایک آهنین» در جوانی هم جنگجو و پرجنجال بوده و بارها خیابانهای نیویورک را بههم ریخته. او به دفعات خودش را بهخاطر این کارها به دردسر انداخته و تا 13سالگی 38بار دستگیر شده و در نهایت کارش به مدرسه اصلاح و تربیت کشیده است. در همینجا بود که او کشف و دوران بوکس آماتورش شروع شد. بابی استوارت که سابقاً بوکسور بوده و بهعنوان مشاور در این مدرسه فعالیت داشته، استعداد این قهرمان آینده جهان را کشف و به مربی معروف بوکس، کاز دی آماتو معرفی میکند. اما در همان مبارزات خیابانی بود که مایک آهنین نخستین آموزشها را در بوکس دید. او به پادکست «هات باکسینگ» گفت: «من درباره درگیریهای خیابانی حرف میزنم که هیچوقت به حساب نمیآیند. بعضی بچهها 300 تا 400 مبارزه خیابانی داشتند. پرنل ویتاکر مبارزههای خیلی زیادی داشت. من حدود 60 مبارزه آماتور داشتم و حدود 150 مبارزه خیابانی و برای همین بود که عملکردم در بوکس خیلی بد نبود. این تنها کاری بود که در بروکلین میکردیم؛ مبارزه، درگیری، دعوا و بزنبزن. از کجا شروع میشد، یکی میگفت این کار و آن کار را کردهای و من میگفتم کار من نبوده و بعد دعوا و بزنبزن.»
لوکاکو به شهر منچستر برمیگردد؟
منچسترسیتی قصد دارد در پایان فصل 200میلیون پوند برای تقویت تیم خرج کند و روملو لوکاکو، مهاجم اینتر یکی از اهداف آنهاست.
تیم پپ گواردیولا در این فصل در کورس قهرمانی قرار دارد، اما سیتی در برخی پستها با مشکل روبهرو است و سرخیو آگوئرو، فرناندینیو و اریک گارسیا در پایان فصل این تیم را بهصورت آزاد ترک خواهند کرد.
گواردیولا و تیمش بهدنبال جذب یک مهاجم، یک مدافع چپ و یک هافبک دفاعی هستند. مسألهای که برای آنها مایه نگرانی است، پیدا کردن جانشین بلندمدت سرخیو آگوئرو است که از ابتدای فصل بارها دچار مصدومیت شده است. این مهاجم آرژانتینی بهترین گلزن تاریخ منچسترسیتی است، اما قرارداد این بازیکن 32ساله در پایان فصل منقضی میشود و او هنوز تصمیمی برای آیندهاش نگرفته است.
حتی اگر آگوئرو بخواهد در سیتی بماند هم این باشگاه بهدنبال جذب یک مهاجم خواهد بود. لوکاکو از اینتر، ارلینگ هالند از بوروسیا دورتموند و داروین نونیس از بنفیکا بهعنوان جانشینان بلندمدت آگوئرو زیر نظر سیتی هستند.
خرید لوکاکو به معنای بازگشت این مهاجم بلژیکی به شهر منچستر خواهد بود. این بازیکن دو فصل را در سالهای 2017 تا 2019 در تیم رقیب سیتی، یعنی منچستریونایتد گذراند.
این بازیکن 27ساله در تابستان 2017 با قیمت 90میلیون پوند از اورتون به یونایتد پیوست، اما ژوزه مورینیو و اولهگونار سولشر به او زیاد باور نداشتند. او البته در تمامی رقابتها 96 بازی انجام داد و 42 گل هم زد. لوکاکو در تابستان 2019 با قیمت 72میلیون پوند راهی اینتر شد و در این تیم در 73 بازی 51 گل به ثمر رسانده است.
سیتی همچنین بهدلیل اینکه بنجامین مندی زیاد مصدوم میشود، در پست مدافع چپ هم یک بازیکن میخواهد.
جلالی در نساجی، شاید چیزی بیشتر از تئوری تضادهای بیهوده
سرمقاله
فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad
مجید جلالی در نقش سرمربی پیکان و در نقش سرمربی نساجی حتی نظرش درباره مسائل بنیادین و بدیهیات فوتبال تغییر میکند. دو سال پیش در اوج ناکامی با پیکان چیزهایی میگفت و دیروز در نقش سرمربی نساجی چیزهای دیگری گفت که نمیدانیم به کدامیک از حرفهایش باور دارد.
اول حرفهای تازهاش را در نقش سرمربی جدید نساجی بخوانیم. کمی طولانی است اما حوصله کنید: «من خوشحالم که اینجا هستم، چرا که میدانم این تیم تا چه حد برای مردم مازندران اهمیت دارد و چقدر این تیم را دوست دارند و با آن زندگی میکنند. من همه این موارد را در دوره اول حضورم در نساجی بهواقع لمس کردم، بنابراین درکشان میکنم و به همه هواداران نساجی اطمینان میدهم که هر کاری که از دستمان بر میآید در طبق اخلاص میگذاریم تا بتوانیم همه آنها را خوشحال کنیم. اینجا باید بگویم که من حداقل از یک تیم دیگر پیشنهاد داشتم. اما نساجی را به این جهت انتخاب کردم که قبلاً اینجا بودم و به ظرفیتهایش کاملاً آگاهم. بههرحال همین حسی که مردم نسبت به این تیم دارند خودش یک پتانسیل بینظیری است و ما باید کاری کنیم که همه بازیکنان این حس را درک کنند و امیدوارم بتوانم در آینده در این تیم منشأ خدمت باشم.» جلالی اما دو سال پیش در نقش سرمربی پیکان چنین گفته بود: «کارهای خدمتی مربوط به تیمهای بیتماشاگر است اما کارهای مصرفگونه مختص تیمهای اغلب پرطرفدار است و در اینکه بعضیها از تیمهای کمطرفدار تهرانی ایراد میگیرند مثل این است که مربیان سازنده را قبول ندارند و مربیان مصرفی را که جام میآورند، میپسندند. البته در این مبحث باید به این نکته اشاره کنم که پیکان در ورزشگاه شهر قدس و بازیهای خانگیاش سه، چهار هزار هوادار دارد. دو، سه هزار طرفدار حمایت خوبی از پیکان انجام میدهند و من از این موضوع رضایت دارم. کلاً مربیانی که خیلی تکیه بر تماشاگر داشتند فقط در مقطع زمانی کوتاه از آن سود بردند اما در مجموع ضرر کردهاند.»
حرفهای جلالی نامفهوم است، روشن نیست چه نظرگاهی دارد اما با همین مصاحبههای سردستی که توسط خبرنگار - طبق عادت خبرنگاران- به بحث کشیده نشده، تا اندازهای میشود فهمید که چرا گرایش به تیمهای بیطرفدار دارد و چرا در نساجی مجبور است درباره تماشاگران و اهمیتش نیز حرف بزند.
مجید جلالی در پیکان توجیهی برای تیمداری برای سکوهای خالی پیدا کرده بود و عبارت «کارهای خدمتی» در آن مصاحبه ۲ سال پیش، کشف جلالی بود. پیکان هرگز سه چهار هزار تماشاگر نداشت و ندارد و طی دههها برای سکوهای خالی بازی کرده است. جلالی به عنوان پیر مربیان تیمهای بیتماشاگر، اعتباری بیهوده برای این تیمها میساخت و بازیکنسازی را انگار در تضاد با حضور تماشاگر معنا میکرد. در حالی که تیم بیتماشاگر در فوتبال حرفهای پیدا نمیکنید و تیمها بر اساس میزان جذابیت برای تماشاگر و بیننده تلویزیونی خلق ثروت و فرصت میکنند. ایجاد این تضاد بین ساختن در فوتبال و عملکرد تیمهای پرتماشاگر جز برای توجیه وجود چیزی بیمعنا به عنوان تیم بیتماشاگر به عنوان محصول فوتبال دولتی در ایران، کارکرد دیگری ندارد.
اما برسیم به تیم جدید جلالی و آنچه جلالی در نساجی پی آن است. نساجی به عنوان تیم اول یکی از مهمترین استانهای ایران در ورزش میتواند مرکز پرورش بزرگترین استعدادها باشد. جلالی لابد در تیم پرتماشاگر حالا تغییر هدف میدهد اما آن وظیفهای که در پیکان بر عهده خود میدانست و نمیدانیم چقدر موفق بود، در نساجی اتفاقاً بیشتر میتواند اجرا شود و معنا داشته باشد. تماشاگران نساجی میتوانند بزرگترین انگیزه برای بازیکنان جوان مازندران باشند که پی فرصتی برای درخشش هستند. بخشی از مسئولیت جلالی در قرارداد یک و نیم سالهاش میتواند ساختن چهرههای تازه برای فوتبال مازندران باشد. این مسئولیت هیچ تضادی با تماشاگر داشتن نساجی ندارد و ایجاد تضاد بین این دو مسئولیت (بازیکنسازی و نتیجه) فقط یک تئوری است که به کار توجیه «نساختن بازیکن» یا توجیه «نتیجه نگرفتن» میآید. مربیگری در نساجی میتواند هر دو کار باشد و یکی الزاماً نافی دیگری نیست. در فوتبال این پدیده عجیب و غیرقابل دفاع است که تیم بیتماشاگر با کارکرد تولید بازیکن در لیگ حرفهای داشته باشیم. از توجیه مسیرهای غلط باشگاهسازی در ایران بگذریم و از ایجاد تضاد بین حضور تماشاگر و ساختن پدیدههای تازه برای فوتبال نیز بگذریم و مربیگری جلالی در نساجی را تماشا کنیم. شاید اینبار فارغ از توجیه و ایجاد تضادهای بیهوده در اهداف مربیگری، چیز دیگری یافتیم.
بهترین گزینه برای هدایت فدراسیون فوتبال کیست؟
«اهلیت»، بالاتر از «مدیریت»
یادداشت
وصال روحانی
این که رئیسجدید فدراسیون فوتبال چهکسی باید باشد، در روزها و هفتههای اخیر محل مناقشه و تردید بسیاری بوده است اما قدر مسلم این که امکان مانور و توفیق چهرههای نام آشنا و بزرگان دیروز و امروز این ورزش در این کورس ویژه بهدلایلی چند به حداقل رسیده و بازی همچنان در دست افرادی است که در دو دهه اخیر فدراسیون را در دست داشتهاند و اکثرشان هم اهالی درجه اول این ورزش نبوده و بهرغم سالها حضور در فدراسیون هنوز هم اهل و متخصص و کارشناس آن نشدهاند و شاید آنقدرها هم مایل و مصمم به کسب چنین خصلت و مهارتی نباشند. میدان ندیدن امثال علیکریمی که از مطرحترین کاندیداهای پست ریاست فدراسیون فوتبال در مجمع عمومی قریبالوقوع فدراسیون است و عدم تخصص چند چهره مشهور دیگر و بازیکنان سابق تیم ملی که مثل کریمی بدشان نمیآید روزی سکاندار اصلی یا نایب رئیس و صاحب پست دیگری در فدراسیون شوند، بهانه لازم را به دست مسئولان سالهای اخیر فدراسیون داده تا همه جا بنشینند و روی این نکته که پیشینه نامداران برای اداره فدراسیون اندک است و به تبع آن سپردن صلاح و مصلحت فوتبال بهدست آنان صحیح نمینماید تأکید کنند و به زبان بیزبانی این افراد را برای احراز پستهای حساس فدراسیون و حتی سمتهای درجه چندم آن بیصلاحیت بینگارند. از نظر آنها و به ادعای شماری از مدیران قدیمی و جدید فدراسیون فوتبال و مسئولان فدراسیونهای دیگر، مهمنیست که اهل و متخصص و کارشناس یک ورزش نباشید و آنچه اهمیت بیشتری دارد و مهمترین نیاز است، دانستن اصول مدیریت و متخصص بودن در این زمینه است. طبق فرضیه آنها ستارگان فوتبال بیشتر به درد درخشش در عرصههای تکنیکی و پساز بازنشستگی هم به درد مربیگری میخورند و پستهای مدیریتی عرصه آنها نیست زیرا در آن تجربهای نداشته و فنون و رموز رتق و فتق کارهای بزرگ و مدیریت امور را نمیدانند و چنان کاری فقط تخصص همین افراد و یک ویژگی منحصر به فرد است و یک فوتبالیست و مربی حتی اگر بهترین هم بوده باشند، اگر به عرصههای مدیریت و ریاست کشیده شوند، به شدت کم میآورند و کشتی آن ورزش را غرق خواهند کرد. حتی اگر قبول داشتهباشیم که بعضی ستارههای فوتبال واقعاً در عرصههای مدیریتی کم میآورند و جولنگاه سیمرغ مختص آنان نیست، باید اذعان داشت که با دور نگه داشته شدن ستارهها و بازیکنان و مربیان دیروز و امروز از پرواز در عرصههای مدیریتی، آنها از کسب چنین خصلتها و مهارتهایی باز داشته شدهاند. اگر خلاف این عمل میشد و به ستارههایی مثل کریمی، دایی، مهدویکیا، هاشمیان، نکونام، حسینی، رحمتی، پیروانی، منصوریان یا بهطریق اولی به زرینچه، استیلی، قربانی، خلیلی و روانخواه امکان حضور و کسب تجربه در زمینههای مدیریتی فوتبال داده میشد و عدهای همه چیز را در انحصار خود نمیگرفتند، اینک این بهانه هم از بهاصطلاح «متخصصان مدیریت» گرفته میشد که پیوسته بگویند ستارهها شاید صحنهگردانان امور فنی باشند اما به درد مدیریت نمیخورند و بهتر است که در همان مکان و حوزه همیشگیشان حضور یابند و به سمت مشاغل و مناصبی نیایند که فقط متخصصان امر مدیریت بهدرد آن میخورند و اگر بیایند فجایعی را به بار خواهند آورد که نگو و نپرس! طول مدت حضور این مدیران در سمتهای مختلف این فدراسیون و دور ماندن ستارهها از پستهایی که ذات و جوهره آن بیشتر با آنها همسویی و انس دارد این باور را که بازیکنان و مربیان هم میتوانند در اداره فوتبال نقشی مهم داشته باشند زایل کرده و اعتمادها را به آنان سست ساخته اما واقعیت امر این است که اگر آنها زودتر از این وارد این عرصهها میشدند و بخیلها راه آنان را نمیبستند، از بین نامداران فوتبال چهرههای بسیار بهتر و لایقتری برای اداره این ورزش یافت میشد تا از جمع مدیران اغلب «غیر فوتبالی» که حاصل مدیریتهای طولانیشان فدراسیونی با شکل و قالب و بیلان فعلی است که کمتر کسی از آن رضایت دارد یک فاجعه برخاسته از چنان مدیریتهایی عقد قرارداد جنجالی چندی پیش با مارک ویلموتس بلژیکی و تبعات آن بوده است که حتی نهادهای نظارتی و ادارات ارشد سیاسی کشور را روی آن حساس و متمرکز کرده است. «دوستان» و مدیران «نامدیر»ی که هنوز هم داعیه اداره فدراسیون را دارند، برای فتح انتخابات پیش رو و فدراسیون هم نقشهها وامیدهایی دارند اما پس از تغییرات اخیر در متن قواعد شرکت در انتخابات فدراسیون و مقدور و ممکن شدن حضور ستارهها در انتخابات و آزمون شانسهایشان برای احراز مشاغل مختلف این نهاد، عرصه برای اولین باراز سلطه و استیلای کامل مدیران غیر تخصصی خارج شده و ستارهها هم فرصتی برای ابراز وجود یا لااقل آزمودن بختهای خویش یافتهاند. به سبب ناپخته بودن نامداران در امر هدایت فدراسیون و اداره امور کلان، هنوز هم امکان توفیق مدیران مدعی داشتن چنین تخصصهایی بسیار بیشتر از احتمال موفقیت ستارهها بهنظر میرسد اما بافت فعلی کاندیداهای هدایت فدراسیون یک نوع فتح باب و تغییر محسوس در شرایط موجود و مقدمه چینی برای رسیدن دیر یا زود پستهای مدیریتی این نهاد به افرادی است که جوانی خود را پای این ورزش گذاشته و بهعنوان بازیکن به کارهای بزرگی دست زدهاند و حالا در میانسالی یا مرز پیری حق طبیعیشان است که مزه پستهای ارشد اجرایی را هم در ورزش محبوب و تخصصیشان بچشند و این حق مسلم به بهانههای واهی و تکراری از آنها ستانده نشود. با این اوصاف اگر هم علی کریمی مغلوب تیمهای بهاصطلاح مدیریت بهاروند، عزیزی خادم و آجورلو شود و یکی از این تیمها سکاندار فدراسیون شود، همین شکست ظاهری (و باطنی) میتواند مقدمهساز پیروزی فوتبالیها و انتخابات چهار سال بعد و کنار رفتن میران غیر تخصصی باشد. موقعی که همگان پذیرفته باشند اصل مدیریت از هیچ انسان شایستهای دور نیست و فقط آموزش و تجربه میخواهد و اتفاقاً اگر از متخصص یک ورزش طلب شود، اذعان تخصص فنی و علم مدیریت او بهتر میتواند نیازهای یک فدراسیون را تأمین کند تا علم مدیریت افرادی که هرگز فوتبالی و متخصص این ورزش نبوده و به این عرصه آمدهاند زیرا برایشان بسیار سودساز بوده است.
ورود آنها به این وادی، احتمالها و البته رانتهای بسیاری را بهرویشان میگشاید و از طریق فوتبال به جایی میرسند که اگر هم به شدت خوب و منفعترسان باشد، ابتدا حق مسلم متخصصان فوتبال و ستارههای آن است و نه «چسبیده»های ورزش که داشتن علم مدیریت بهانه و مستمسک آنها برای ورود به عرصههای کاملاً نامناسب برای آنها و به تبع آن به شدت خسرانساز برای آن ورزش است. نگاهی ولو گذرا به وضعیت تیره فوتبال ملی در دو دهه اخیر و حجم ناکامیها و قلت موفقیتهای قابل ذکر بخصوص در رده سنی بزرگسالان سند صحت این ادعا و نشانه مسلم این واقعیت است که باید در هر ورزشی «اهلیت» را بر «مدیریت» ارجح دانست و با برنامهریزی صحیح و اصولی و به مرور زمان ارائهای از فنون مدیریت را هم بر آن اهلیت افزود.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو
کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به «ایران ورزشی» بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.
مجری :
شرکت نوآوران تارنماگستر